سرمقاله اقتصادي آقاي دكتر شيخي با عنوان طبيب اقتصاد ايران
در آستانه ورود به سال جدید مقام معظم رهبرى(حفظه الله تعالى) در پیام نوروزى و در مراسم سخنرانى خویش در صحن مرقد مطهر امام هشتم (سلام ا...علیه) به آحاد مردم و مسئولین توصیه فرمودند که به سمت اصلاح الگوى مصرف حرکت کنند و این مسئله را به صورت یک فریضه و دستورالعمل و به عنوان یک شعار مهم و حیاتى براى کشور مد نظر قرار دهند .معظم له تأکید فرمودند که از منابع کشور باید به بهترین وجه استفاده کنیم. به طور کلى سبد نهادههاى مصرفى در تولید کالا و خدمات و سبد مصرفى خانوارهاى ما از نظر ترکیب و نوع کاربرى دچار اختلال است. بهرهورى در این سبدها بسیار پایین است. هم عوامل تولیدکننده و هم عوامل مصرف کننده یعنى خانوارها که در ادبیات اقتصاد نیز از آنها به عنوان یک بنگاه ویژه تولیدکننده یاد مى شود از نهادههاى خود به خوبى استفاده نمىکنند. عوامل مختلفى در این اختلال دخالت دارند که در اینجا برخى از آنها به طور خلاصه ذکر مىشوند:
فرهنگ اسراف و تبذیر به جاى مانده از رژیم طاغوت و نظام تجمل گراى غربى، پرداخت یارانه غیرمستقیم در برخى از کالاهاى اساسى و نهادههاى تولید، تبلیغات رسانهها در جهت تشویق مصرف، ضعف دانش و فناورى در روشهاى جدید تولید، ضعف دانش نگهدارى و ذخیره سازى بخصوص در مواد غذایى و فاسد شدنى، فقدان الگوى مناسب توزیع و ذخیره سازى در بازار کالاهاى اساسى، نارسایىهاى سامانه حمل و نقل، ضعف دانش فراورى، صنایع تبدیلی و غیره.
در اینجا تنها به مسئله مصرف مى پردازیم و بحث در باره اصلاح الگوى مصرف نهادههاى تولید را به مقاله ی دیگرى موکول مى کنیم. یکى از دستورات دین مبین اسلام دورى از اسراف و تبذیر است. مقام معظم رهبرى (حفظه الله تعالى) در مهرماه سال ۸۶ نیز بر لزوم اجتناب از این گناه بزرگ تأکید و به ضرورت امر به معروف و نهى از این منکر توسط آحاد مردم عزیز توصیه فرمودند.
در دین مبین اسلام و براساس دستورات ائمه معصومین، رعایت یک الگو و سطح مصرفى در خور شأن و شخصیت خانواده پذیرفته شده و مورد تشویق قرار گرفته است. در ادبیات علم اقتصاد نیز مصرف درحد اعتدال و بالاى خط فقر یک امر پذیرفته شده و معقول است.
برخوردارى از امکاناتى نظیر یک مسکن متعارف، آب و غذاى سالم و کافى، پوشاک مناسب و کافى به اندازه شأن و منزلت یک مسلمان امرى پسندیده و واجب است.
در مقابل اسراف پدیده اى منکر و مطرود است. اسراف به سطحى از مصرف اطلاق مىشود که انسان فراتر از نیاز معقول و در شأن خود مصرف کند و یا از کالاها و خدمات مورد مصرف استفاده کامل را نبرد. اینها هر دو حیف و میل محسوب مى شوند.
متأسفانه در دوره رژیم طاغوتى الگویى از مصرف در سطح جامعه شکل داده شد که متأثر از فرهنگ اسراف و تبذیر جامعه غربى است. در این الگو جوامع کشورهایى چون ما به عنوان بازار هدف در معرض شلیک کالاهاى تجملاتى قرار گرفته و هدف اصلى آن اضمحلال تولید در جامعه هدف و باز کردن بازار مصرفى براى تأمین منافع سوداگران غربى بوده است.
از دیدگاه علم اقتصاد این الگو یک الگوى انفجارى و مضر به حال اقتصاد داخلى کشور است که موجب ایجاد عدم تعادلهاى اساسى در بازار کالاها و خدمات مى شود. فراتر از توان تولید داخل و تأمینى براى تولیدکنندههاى بیگانه است. موجب شکاف بین تقاضا و عرضه شده و تورم را بشدت تشدید مىکند. در واقع مصرف کننده ایرانى با این الگوى رفتارى خود و با دست خود موجب عدم تعادل و تورم مىشود. در واقع و بدون تردید یکى از عوامل ریشه اى تورم همین پدیده است. جنبه دیگر نابسامانى در مصرف عدم بهره ورى کافى از کالاها و خدماتى است که درست و به اندازه انتخاب و خریدارى شده اند.
اما الگوى مصرفى کاذب ویژگىهایى دارد که عبارتند از:
1- اسراف و تبذیر در تقاضا، خرید و مصرف کالاها و خدمات بیش از نیاز حقیقى که گاه موجب اتلاف سرمایه و ایجاد ضایعات مواد مصرفى بویژه مواد غذایى و محصولات کشاورزى مى شود.
2- خرید و مصرف کالاها و خدماتى غیرضرورى و بدون اولویت
3- تقاضا و مصرف کالاها و خدمات در غیر زمان ضرورى و طبیعى آن که موجب تکانه(شوک) به بازار و ایجاد جهشهاى قیمتى مى شود که باز به دلیل ناآشنایى با روشهاى نگهدارى موجب اتلاف و سبب ضایعات مى شود.
4- تقاضا و مصرف کالاها و خدمات در غیرمکان و جاى مناسب براى در دسترس قرار گرفتن که باز موجب تکانه به بازار و جهشهاى قیمتى در بازارهایى مى شود که واقعاً به دور از انتظار است.
5- تقاضا و مصرف کالاها و خدماتى به صورت جایگزین، در صورتى که مى توان با انتخاب یک جایگزین مناسب در مصرف صرفه جویى نمود( مثل استفاده از وسایل نقلیه عمومى به جاى مصرف بنزین و استفاده از خودروهاى شخصى).
6- ضعف فرهنگ مشارکت در مصرف و حاکمیت خصلت فردگرایى و خودمحورى.
باید توجه نمود که شرکت دادن دیگران در مصرف کالاها و خدمات باعث صرفه جویى شدید و افزایش کارایى هزینه مى شود و به علاوه این عمل پسندیده از نظر اسلام ثواب عظیمى دارد.
نکتهاى که باید تذکر داده شود، این است که اقتصاد ما با دو نیروى متضاد و ویران کننده با ۴ ویژگى دست به گریبان است که عبارتند از:
1- ضعف بنیانهاى تولید
2- پایین بودن متوسط بهره ورى نیروى انسانى
3- ولع مصرف و زیاده روى( که یک سم کشنده براى این اقتصاد است )
4- قابل قبول نبودن سطح فرهنگ مشارکت و هماهنگى مردم با دولت.
این ۴ ویژگى متضاد موجب افت و کندى موتور اقتصاد است که هر کدام از آنها این پیکر ضعیف اقتصاد را به سویى مى کشند و اجازه نمى دهند تا این سامانه با بصیرت هدایت و تدبیر شود. بنابراین آسیب پذیرى در برابر بلاهاى داخلى و خارجى براى اقتصاد امرى عادى مى شود.
تقویت بنیه اقتصاد دو راه دارد؛ یکى افزایش تولید و دیگرى بهینه سازى مصرف.
بنابراین نمى توان تنها با فشار به عوامل و نهادهاى تولید و افزایش تولید، رشد واقعى را تجربه نمود. زیرا در هر مقطع زمانى ظرفیت اقتصاد با محدودیتهاى خاصى مواجه است و توان عوامل بیش از آن تحلیل مى رود. راه دوم بهینهسازى و کاهش مصرف غیرضرورى است. با کاهش مصرف غیرضرورى نرخ پس انداز و به تبع آن نرخ سرمایه گذارى افزایش خواهد یافت و زمینه مساعدى براى رشد بیشتر اقتصادى فراهم مىشود. براى تولید مازاد تقاضاى داخلى باید بازارهاى صادراتى را هدف گذارى کرد. نظریه افزایش افسارگسیخته ی مصرف داخلى به منظور تقویت تولید در کشور ما- که نظام تولید دچار اختلال است- نظریه ای غلط است. راز موفقیت کشورهاى جنوب شرق آسیا همین است.
ملاحظه مى شود که طبیب اقتصاد ما تنها دولت نیست. این ما هستیم که طبیب اقتصاد خودمان بوده و باید با تنظیم مصرف، اقتصاد را تقویت کنیم. مائیم که با این رفتار اصلاح شده، تورم را پایین خواهیم آورد. اگر با اصلاح رفتار اقتصادى در سطح خانواده شروع کنیم، سریع تر به سرمنزل مقصود یعنى اصلاح اقتصاد در سطح کلان و ملى خواهیم رسید (ان شاءالله).
متأسفانه این قضیه اثباتى کمتر مورد توجه است.